نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

 کسی که در نماز حواسش پیش غیرخدا و متوجه زندگی است، چگونه به خود اجازه می‌دهد در پایان نماز بگوید: السلام علیکم و رحمه‌الله؟

خبرگزاری فارس: فلسفه سلام آخر نماز چیست/ سجده بسیار انسان را بهشتی می‌کند

یکی از عرفای بزرگ اسلام سخنی دارد که در کتاب «سر الصلاه» امام خمینی (ره) هم آمده است. وی می‌گوید: کسی که در نماز حواسش پیش غیرخدا و متوجه زندگی است، چگونه به خود اجازه می‌دهد در پایان نماز بگوید: «السلام علیکم و رحمه‌الله»؟ چون پیغمبر اکرم (ص) فرمود: «المُصَلِّی یُنَاجِی رَبَّهُ» نمازگزار، مشغول مناجات با خداست. پس با مردم و در جمع دیگران نیست.

وقتی نمازش تمام شد و مناجاتش با خدای سبحان به پایان رسید، از حضور خدا برمی‌گردد و در بین مردم قرار می‌گیرد و چون وارد جمع دیگران می‌شود می‌گوید: «السلام علیکم …»

افرادی که در مجمع و مجلس در کنار یکدیگر نشسته‌اند، هیچ کدام به یکدیگر سلام نمی‌کنند؛ زیرا در حضور یکدیگرند. کسی که در آن جمع نیست و از جای دیگر وارد می‌شود سلام می‌کنند.

سلام آخر نماز نه دعاست و نه ذکر، بلکه تحیت است.

لذا اگر در وسط نماز کسی عمداً بگوید: «السلام علیکم»‌،‌ نمازش باطل است و اگر اشتباهاً گفت، باید دو سجده سهو به جا آورد.

سلام آخر نماز، به عنوان تحیت و درود است؛

چون نمازگزار با خدایش مناجات می‌کند و در بین مردم نیست، وقتی که نمازش تمام شد و از مناجات با خدا برگشت و زمینی شد و به جمع مردم پیوست، به مردم سلام می‌کند.

فقها نیز گفته‌اند، در نماز جماعت هنگام گفتن «السلام علیکم» امام به کدام قسمت نگاه کند، مأمومین به کدام قسمت رو کنند.

آن بزرگ عارف می‌گوید: من در تعجبم  کسی که حواسش پیش زندگی است و اصلاً با خدا مناجات نکرده و از مردم جدا نشده، چگونه به خود اجازه می‌دهد که بگوید «السلام علیکم و …»؟!



:: برچسب‌ها: فلسفه نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره
 
 
 

هدف از اذان گفتن چيست؟


اذان، اين سروش غيبى و اين نداى آسمانى، يك اعلان عمومى و معنوى جهت آمادگى براى نماز و انجام فريضه بزرگ الهى است.

اذان ارزش و جايگاه والايى در شريعت محمدى(ص) دارد.
اذان دعوت به سوى عبادت و بندگى خدا است و مؤذن با آهنگ رسا و روح بخش، امت اسلام را به نماز و مناجات فرا می‏خواند.

 

امام رضا(ع) در باره فلسفه و حكمت اذان مى‏فرمايد:

1 - آن‏كس را كه فراموش كار است، ياد آور باشد و آن‏كس را كه غافل است متنبه سازد.
2 - فهماندن وقت نماز، براى كسيكه اشتغال دارد.(مشغول به كار است)
3 - دعوت مردم به پرستش خالق و ترغيب در آن است.
4 - اذان‏ گو، اقرار به توحيد دارد و ايمان را آشكار مى‏سازد و اسلام را اعلان میكند و آن‏كس را كه فراموش كرده يادآورى مى‏نمايد.(من‏لايحضره‏الفقيه،ج 1،ص 299)

 

علاوه‏ بر مطالب بالا، در باره فلسفه اذان،می توان به موارد زير هم اشاره كرد:

الف - اذان و اقامه، توجه و آمادگى براى نمازگزار است و در اثناى آن، زمينه و استعداد پيدا مى‏شود كه انسان، با ادب بيشتر، خشوع فزون‏تر و عرفان عميق‏تر در پيشگاه حضرت حق قرار گرفته و با معبود و محبوب حقيقى خويشتن سخن بگويد و دمساز گردد.

 

گل نغمه زيباى خدايى است اذان

پروانه باغ دلگشايى است اذان
محبوب تمام حق پرستان زمين

پيغام رسان روشنايى است اذان

 

ب - اذان موجب صفاى باطن و شادى و نشاط روح است. پيامبر(ص) هنگام فرا رسيدن وقت نماز، به بلال ميفرمود: »اى بلال! اذان بگو و ما را با آن روح ببخش (ارحنا يا بلال)»

 

ج - زمانى كه صداى نيكوى اذان، فضا را معطر می‏سازد و به نماز گزاران مژده ميدهد كه هنگام سخن گفتن با خدا فرا رسيده است.

پس آنان آماده نماز می‏شوند و به سوى مساجد و نمازخانه ها حركت می‏كنند رسول خدا(ص)فرمود: «هرگاه مؤذن بگويد: الله اكبر»،خداوند میفرمايد: اى امت محمد مهياى نماز شويد و شغل دنيا را ترك كنيد».(مناهج الشارعين، ص 180)

 

د - قبل از اسلام مسيحيان با ناقوس، يهوديان با دميدن در بوق‏ها، آتش پرستان با روشن كردن آتش و مردم را به عبادت دعوت می‏كردند؛ ولى اسلام آمد و به جاى اين‏ها اذان را انتخاب كرد كه در آن مردم با كلمات خوب و دلنشينى به مسجدها فرا خوانده می‏شوند و از طرفى با شنيدن و گفتن نام خدا، پيامبر و... آماده نماز خواندن می ‏گردند.

 

ه)اذان آدمى را به ياد خدا می ‏اندازد و با بزرگى و عظمت او آشنا می‏سازد؛ با گفتن «الله اكبر» به بزرگى، جلالت شأن، عظمت و توانايى خدا اعتراف مى‏كنيم و با بيان «لا اله الا اله»، به يگانگى و بى شريكى او شهادت ميدهيم.



:: برچسب‌ها: نماز ,
:: بازدید از این مطلب : 27
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : پنج شنبه 30 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

بنویسید دگر بروی سنگ لحدم 

 

من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم

 

ننویسید که ناکام شده به عالمین

 

بنویسید که طپش های دلم گفته حسین

 

ننویسید که پرپر شده همچون گل یاس

 

بنویسید شده مست و خراب عباس

 

ننویسید که از روز ابد مذهبی ام 

 

بنویسید که تا روز ابد زینبیم

 

ننویسید که مست از قدح ساغریم

 

بنویسید که همواره علی اکبریم

 

ننویسید که جان داد دگر بر سر دوست

 

  بنویسید که مجنون علی اصغر اوست

 

ننویسید گنه پرده مهتابش شد   بنویسید سینه زن اربابش شد

 

ننویسید ندارد به جهان خانه و جا   بنویسید ماواش شده کرببلا

 

ننویسید که او نوکر بدعهدی بود   بنویسید که او منتظر مهدی بود

 

یا ابا صالح المهدی ادرکنی (سهراب سپهری)

 

http://s4.picofile.com/file/7960453545/sohrab1.jpg


 



:: برچسب‌ها: انتظار ,
:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 


ای پیداترین پنهان من !

تا تو بیایی مروارید چشمانم را برای سلامتیت صدقه می دهم .

و برای آمدنت روزه ی سکوت می گیرم .

نذر کرده ام که بیایی تا جان شیرین را فرش قدم هایت نمایم .

پس بیا که نذر خود را ادا کنم ...
 
 


..

 

 


مَهـدی جـان ! 

گاهی به آسمان نگاه میکنم .

به ابـرهایِ سرگـردان و پاهـای خستـه ام

اشک هایم بر رویِ لبخندم می لغزند .

 می دانم ! آمدنت را نخـواهم دیـد



:: برچسب‌ها: انتظار ,
:: بازدید از این مطلب : 23
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

 

 

 

 

 

 

گفتم زورم نمیرسه برای برداشتن،گفتند بگو یا علی


گفتم آب می خوام،گفتند خوردی بگو یا حسین


گفتم مشکل به کارم افتاده،گفتند برو مشهد امام رضا


دارم میگم دل تنگم،میگند بگو"اللهم عجل لولیک الفرج"


همه با هم برای فرج آقا امام زمان دعا کنیم...
 
 




 
 
 
آقا جان فردا جمعه هست

جمعه های عمرمان دیگه داره تموم میشه ،  نمیایی؟؟؟

بیا درمان دلهای خسته.... چشم انتظار هستیم

دوستان برای فرج آقا صلوات بفرستید.

این پست و با اشک گذاشتم. خیلی دلم گرفته

ای کاش آقا بیاد


هر چند خیلی گناهکارم اما بازم با روی سیاهم برای فرج دعا میکنم

 

 




 
 
 
 

 




یکی از بزرگوارانی که مشرف شد خدمت حضرت بقیت الله آقا امام زمان

پسر مهزیار  هستش که چند شب مهمون امام زمان (عج)بوده

با صدای آقای کافی .دانلود 


:: برچسب‌ها: انتظار ,
:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

 

 

 

 

 

هر وقت دانش آموزان سر کلاس حاضر باشند

معلم خواهد آمد...



:: برچسب‌ها: انتظار ,
:: بازدید از این مطلب : 18
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 روزی مردی خواب عجیبی دید

او دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه می کند.

هنگام ورود دسته بزرگی از فرشتگان را دیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند

مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟

فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.

مرد کمی جلوتر رفت.

باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.

مرد پرسید : شماها چکار می کنید؟

یکی از فرشتگان با عجله گفت : اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.

مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.

با تعجب از فرشته پرسید : شما چرا بیکارید؟

فرشته جواب داد : اینجا بخش تصدیق جواب است.

مردمی که دعاهایشان مستجاب شده باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.

مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد : بسیار ساده ، فقط کافیست بگویند : خدایا شکر 



:: بازدید از این مطلب : 28
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

بیچاره 

پاییز ...

 

دستش نمک ندارد!

این همه باران به 

آدم ها می بخشد اما

همین 

آدم ها تهمت ناروای خزان را به او می زنند ...

 

خودمانیم ...

 

تقصیر خودش است؛

بلد نیست مثل «

بهار» خودگیر باشد

 

تا شب عیدی زیر لفظی بگیرد و با هزار ناز و کرشمه

 

سال تحویلی را هدیه دهد!

 

سیاست «تابستان» را هم ندارد که

در ظاهر با 

آدم ها گرم و صمیمی باشد

 

ولی از پشت خنجری سوزناک بزند ...

 

بیچاره ...

 

بخت و اقبالِ «زمستان» هم نصیبش نشده که

 

با تمام سردی و بی تفاوتی اش این همه خواهان داشته باشد!

او «

پاییز» است

 

رو راست و بخشنده!

ساده 

دل

فکر

 می کند اگر تمام داشته هایش را

زیر پای 

آدم ها بریزد، روزی ... جایی ... لحظه ای ...

 

از خوبی هایش یاد می کنند!

خبر ندارد 

آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را

 

به پای محبتش نمی گذارند …

عادت 

آدم ها همین است …!

یکی به این پاییز بگوید 

آدم ها یادشان می رود که

 

تو رسم عاشقی را یادشان داده ای!

 

دست در دست معشوقه ای دیگر

 

پا بر روی برگ هایت می گذارند و می گذرند

 

تنها یادگاری که برایت می ماند ...

«صدای خش خش برگ های تو بعد از 

رفتن آنهاست» ...!

 

ناراحت نباش پاییز!

 

این مردم سال هاست به هوای بارانی می گویند … خراب!

 



:: بازدید از این مطلب : 22
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

قاصدک !

شعر مرا از بر کن

برو آن گوشه ی باغ

سمت آن نرگس مست

و بخوان در گوشش

و بگو باور کن

یک نفر یاد تو را

دمی از دل نبرد

 

«سهراب سپهری»

 




:: برچسب‌ها: سهراب سپهری ,
:: بازدید از این مطلب : 29
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

مثل کبریت کشیدن در باد

 


زندگی دشوار است

 


من خلاف جهت آب شنا کردن را،

 


مثل یک معجزه باور دارم

 


آخرین دانه کبریتم را میکشم در این باد...

 

 هرچه باداباد...

 



"سهراب سپهری"




:: برچسب‌ها: زندگی ‌ , ,
:: بازدید از این مطلب : 18
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 فروردين 1397 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

زندگی باید کرد

گاه با یک گل سرخ

گاه با یک دل تنگ

گاه با سو سوی، امیدی کمرنگ

زندگی باید کرد

گاه با غزلی ازاحساس

گاه با خوشه ای از عطر گل یاس

زندگی باید کرد

گاه با ناب ترین شعر زمان

گاه با ساده ترین قصه یک انسان

زندگی باید کرد

گاه با سایه ابری سرگردان

گاه با هاله ای از سوز پنهان

گاه باید روئید

از پس آن باران

گاه باید خندید

از غمی بی پایان

لحظه هایت بی غم

روزگارت آرام

 



:: برچسب‌ها: زندگی ,
:: بازدید از این مطلب : 13
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 فروردين 1397 | نظرات ()