یار خراسانی
نوشته شده توسط : شب های بی ستاره

 

 

من عاشـق آن رهبــر نورانــی خـویشم 

آن دلبــر وارستــۀ عـرفـانـی خــویشم 


عمـری است غمیـنم ز پریشانـی آن یار

هـر چنـد که محزون ز پریشانی خویشم 


در دام بـلایت شـده ام سخـت گرفتـار 

امـواج بـلای دل طوفــانــی خـویشم 


چون نقـش نگـارین تو بر دیـده در اُفتــد 

گمگشتــۀ این دیـدۀ بـارانــی خـویشم 


زان لحظه که مجنون شدم از زلف سیاهت 

در کوهم و در دشـت و بیـابـانی خـویشم 


از شـوق وصال تو چه ویرانـه شد این دل 

چندی است که شاد از دل ویـرانی خویشم 


یک لحظه پشیمان نشدم از غم آن دوست

عمری است که مشغول نگهبـانی خـویشم 


دل کنـده ام از عـالـم دنیــایـی ولیکـن

دلـبستــۀ آن یـار خـراسـانــی خـویشم





:: برچسب‌ها: ولایت ,
:: بازدید از این مطلب : 25
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 3 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: